میخواهم غمگین باشم
شبانگاه
زیر نورماه کامل
درمزرعه
میان هجوم ملخ ها
برقصم
به هیچ نیاندیشم
به رفتنت
به آمدنت
به بودن و نبودن
اگر میشد هرشب پیش از خواب
گلوله اى بر سر خود شلیک میکردم
شاید فردا جایى دیگر بودم
دور از این ملخ ها
آتش میزنم
مزرعه، ملخ ها و من