دیشب خواب دیدم که پروانه ام و امروز وقتی بیدار شدم سوال برایم پیش آمده که من حقیقتا انسانی هستم که خواب دیدم پروانه ام یا حقیقتا پروانه
ای هستم که خواب می بینم انسانم.
همیشه توی خواب ها وقتی یک اتفاق خطرناک یا هیجانی میوفته بیدار میشیم. حدس میزنم اگر الان خواب بودم احتمالا تا الان باید صدها بار از خواب میپردیم.
هرچند همین هم مشخص نیست؛ شاید هرباری که از خواب بیدار میشیم، در حال شروع خواب جدیدی هستیم که از آن بی خبریم و خاطرات، تنها بازی ها و پیش فرض های این خواب باشند و واقعا رخ نداده باشند.
شاید روزی، جایی انتخاب خودمان بوده که به خواب برویم و اینطور زندگی کنیم.
شاید زندگی بعد از مرگ همین باشد. فقط یک خواب عمیق و بی بازگشت برای این دنیا و شروع دوباره خود در دنیایی دیگر. یا حتی همینجا به شکلی دیگر.
شاید ما حاصل دنیای دیجیتال باشیم و تنها کاراکتر های یک بازی کامپیوتری که برای سرگرمی طراحی شده و جوانک سرخوشی کنترل همه چیز را در دست دارد.
نمیدونم
چیزی که میدونم اینه که برای فهمیدنش باید مثل ترومن از دریای طوفانی ترس ها و خاطراتمون عبور کنیم تا شاید این قایق جایی به دیوار آبی رنگی خورد و تونستیم از پله ها بالا بریم و وارد دنیای واقعی بشیم.