یکی دیگه

یکی از هم جریانی ها

جوانگ رو اعصاب

دیشب خواب دیدم که پروانه ام و امروز وقتی بیدار شدم سوال برایم پیش آمده که من حقیقتا انسانی هستم که خواب دیدم پروانه ام یا حقیقتا پروانه
ای هستم که خواب می بینم انسانم.

همیشه توی خواب ها وقتی یک اتفاق خطرناک یا هیجانی میوفته بیدار میشیم. حدس میزنم اگر الان خواب بودم احتمالا تا الان باید صدها بار از خواب میپردیم.
هرچند همین هم مشخص نیست؛ شاید هرباری که از خواب بیدار میشیم، در حال شروع خواب جدیدی هستیم که از آن بی خبریم و خاطرات، تنها بازی ها و پیش فرض های این خواب باشند و واقعا رخ نداده باشند.
شاید روزی، جایی انتخاب خودمان بوده که به خواب برویم و اینطور زندگی کنیم.
شاید زندگی بعد از مرگ همین باشد. فقط یک خواب عمیق و بی بازگشت برای این دنیا و شروع دوباره خود در دنیایی دیگر. یا حتی همینجا به شکلی دیگر.
شاید ما حاصل دنیای دیجیتال باشیم و تنها کاراکتر های یک بازی کامپیوتری که برای سرگرمی طراحی شده و جوانک سرخوشی کنترل همه چیز را در دست دارد.
نمیدونم
چیزی که میدونم اینه که برای فهمیدنش باید مثل ترومن از دریای طوفانی ترس ها و خاطراتمون عبور کنیم تا شاید این قایق جایی به دیوار آبی رنگی خورد و تونستیم از پله ها بالا بریم و وارد دنیای واقعی بشیم.

بهروز
۰۹ اسفند ۱۶:۵۵
پرسش:

"تئوری توهم بزرگ" که طبق آن "ما در دنیای مجازی و یا خواب زندگی می‌کنیم" ؛

و رویای پروانه ای چوانگستی ("دیشب خواب دیدم که پروانه ام و امروز وقتی بیدار شدم سوال برایم پیش آمده که من حقیقتا انسانی هستم که خواب دیدم پروانه ام یا حقیقتا پروانه ای هستم که خواب می بینم انسانم") را با چه دلایل علمی و عقلی میتوان رد کرد؟

🦋🥹🦋🥹
پاسخ:

آنچه که می فرمایید" یک جلوه از تفکرات ایده آلیستی" است که
" خارج را ساخته و پرداخته ذهن انسان" می‌داند.



در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید:


نکته اول:
این گونه تفکرات نشأت گرفته از یک سری تخیلات است که هیچ دلیلی بر آن وجود ندارد.

یعنی دست طرفداران این دیدگاه از دلیل قابل دفاع برای اثبات آن خالی است.

این ایده ها بیش‌تر جنبه‌ی روانشناختی دارند، و هیچ دلیل علمی و منطقی بر اثبات آن وجود ندارد.


بنابراین در گام اول باید این را بدانید که شما در برابر یک اعتقاد اثبات شده که با سایر دیدگاه ها در تعارض است، روبرو نیستید،
بلکه صرفا یک گمانه زنی در برابر سایر دیدگاه هاست.


نکته دوم:

روشن است که "توهّم وقتی معنا دارد که حقیقتی وجود داشته باشد"، همانگونه که «بالا» با وجود «پایین» و «گرما» با وجود «سرما» معنی پیدا می کند.

در اینجا هم اگر همه چیز خواب باشد که دیگر معنا ندارد که بگوییم خواب است،

رقیبی به نام واقعیت ندارد که در برابر آن، به این بگوییم خواب!
همه چیز همین است،
پس اسمش را هم بگذاریم واقعیت!
چرا اسمش را می گذاریم خواب؟


به عبارت دیگر اگر آنچه که ما می بینیم و می شنویم همه خواب باشند، پس حقیقت در کنار این خواب چیست؟

از کجا می فهمیم که آنچه که درک می کنیم
خواب است یا واقعیت؟

اگر ما همواره در حال خواب دیدن هستیم،
پس تقسیم یافته ها به واقعی و خواب چه معنایی دارد؟


نکته دیگر اینکه نظریات سوفسطاییان به گونه ای است که بااثباتشان، خود به خود ابطال می شوند.

بنابراین اگر کسی گفت:
«تمام عالم در واقع ساخته ی پندار خود ماست یا خواب ما هستند» ، به او می گوییم: خود همین هم که می گویی: « تمام عالم در واقع ساخته ی پندار خود ماست یا خواب ما هستند» ، خودش پندار و خواب توست و واقعیّت ندارد.

و اگر این واقعیّت ندارد،
پس مقابل این معنا واقعیّت خواهد داشت.


نکته سوم:

این که قبول داریم ما وجود داریم،
خودش پذیرش یک حقیقت است،
یعنی بالاخره در هر صورت من خودم را پذیرفته ام
و وجود من به عنوان یک کسی که یا دارد، در بیداری زندگی می کند
و یا در خواب است و دارد خواب می بیند، واقعیت دارد.


پس واقعیتی وجود دارد،

و وقتی واقعیتی وجود دارد،
یعنی وجود واقعیت با مشکل و مانعی روبرو نیست،
پس چرا باید بقیه‌ی امور را غیرواقعی بدانیم؟

اگر انسان دارد خواب می بیند منشأ این خواب چیست؟


خواب انسان از دو حال خارج نیست،
یا نشأت گرفته از مرور افکاری است که در گذشته با آنها روبرو بوده است، و یا نشأت گرفته از عواملی خارج از اراده اوست که در هر دو صورت نشان میدهد که "واقعیتی ورای انسان وجود دارد".


علاوه بر اینکه
اگر همه چیز زاییده توهم انسان و به دست خیال او باشد،
باید امور را آن‌گونه که می خواهد پیش ببرد اما نمی‌شود.

این نقش ذهن در خارج را نفی می کند.


مثلا ما وجدانا درک می‌کنیم که در مواردی که ذهن مشغله مهم و جدی دارد، ادراکات ذهنی بی اهمیت را فراموش کرده و از آنها غافل می‌شود،

اما در مورد وجودهای خارجی، غفلت ذهن از آنها هیچ نقشی در عدم وجود، یا بی تاثیر شدنشان ندارد،

مثلا فرض کنید جلوی پای شما مانعی باشد،
همواره حواستان هست که به آن نخورید تا دردی را ادراک و احساس نکنید،

اما با شنیدن خبری مهم و ناگهانی یکدفعه از جا می‌پرید و با برخورد با آن مانع همیشگی، به زمین می‌خورید،

اگر ادراک خطا و اشتباه و تخیل نفس می‌بود، و در واقع چیزی در خارج وجود نداشت،

الان که نفس شما تمام توجهش به آن خبر مهم بود نباید متوجه آن مانع توهمی می‌شد و وجود آن را به اشتباه به شما تلقین می‌نمود، همانطور که در وجودهای ذهنی اینگونه است.


نکته چهارم:

ما در مواردی که شاهکارهای دیگران در رشته های مختلف چون ادبی، هنری و غیره را مشاهده می‌کنیم یا مطالعه می‌کنیم ناتوانی خویش را در ایجاد مثل آن احساس می‌کنیم،

آثاری چون دیوان حافظ، مثنوی مولوی، یا شاهنامه فردوسی و...،

در حالی که اگر این ادراکات ساخته نفس خودمان می‌بود ادراک آنها مشروط به مطالعه یا مشاهده آثار این‌چنینی نمی بود و ما می توانستیم به راحتی نمونه آن را بیاوریم.


و اگر هم این آثار هنری از جانب دیگری وارد خواب و تفکرات ما شده است، پس بالاخره واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد.
نمیدونم
۱۲ آذر ۱۳:۵۴
خواب ها بی دلیل نیست...
Dar
۳۰ فروردين ۰۹:۰۳
پیشنهاد میکنم انیمه‌ی پاپریکا رو ببینید.
با این که پایان بندیش عالی نبود ولی خط داستانی بسیار جذابی داره؛ درمورد چند تا روانشناسه که از دستگاهی برای وارد شدن به رویاهای مراجع‌کننده‌هاشون استفادا میکنن و این دستگاه دزدیده میشه.
تو طول فیلم شما نمیتونید تشخیص بدید که اتفاقی که الان می‌افته توی خوای افتاده یا واقعیت، یا اصلا واقعیتی وجود داره یا همه‌ی کارکترای فیلم همزمان توی یه خواب گیر کردن؟
از لحاظ گرافیکی هم خیلی قویه.
کامبیز..
۱۵ دی ۰۳:۵۹
اصن دوس ندارم سیاسیش کنم یا فیلم هنی اما انقدر ساده هم نیست...فقط یک سوال
مگه خواب دیدن اینهمه درد داره؟؟بارها و بارها تو اوج دوست داشتن درد تنهایی رو تجربه کردم ک این سقوط ازاد اگر در خواب بود قطعا بیدار میشدم...
qazaal
۲۳ مرداد ۲۱:۲۷
بنظرم توی یه بازی کامپیوتری نیستیم چون یه بازی نیازی به این همه کاراکتر بیهوده و بلا استفاده نداره:)
ولی شاید واقعا اینا همش یه خوابه و وقتی میخوابیم درواقع بیداریم :دی
یا شاید کلا تو خوابیم و وقتی بمیریم بیدار میشیم و میفهمیم که همه اینا یه شبیه سازی بوده واسه تجربه زندگی آدمایی که تو گذشته های دور زندگی میکردن :)))

پاسخ :

هیچی بیهوده نیستا!
خب این تجربه میشه مثل بازی آینده ها برای تجربه گذشته دیگه!
Sepideh Adliepour
۱۵ مرداد ۱۱:۵۰
به نظرم تنها چیزی که باعث شده خیلی در این فکر فرو نرم که شاید الان که بیدارم در واقع خوابم و دارم خواب میبینم این بوده که
خواب ها معمولا خیلی باهم شباهتی ندارند
همشون از یک جای خاص شروع نمی شن و اینه که باعث شده به این فکر نکنم که شاید الان خوابم و اون موقع بیدار مثلا
من اینجوری تجزیه تحلیل کردم🤷‍♀️

پاسخ :

تقریبا هیچی نفهمیدم :)
 اما خب ما درباره خواب هامون بعد از اینکه بیدار میشیم میتونیم فکر کنیم و فقط خاطرات کوچیکی یادمونه و شاید اون شخصیت ما داخل خواب کاملا آگاه ازحال و گذشته اش باشه و برای ما که بیدار شدیم و میخوایم اون رو به عنوان یک موقعیت خارجی فرض کنیم، ناآشناس
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
روان پژوه و بدترین نویسنده این حوالی ام
خاطرات بودنم را مینویسم
هرچه باعث شود بیاندیشم را دوست دارم
yekidie