برای فرار از جزیره یخ زده ی نا امیدی، قایقی از یخ ساخت لیکن اقیانوس سایه ای نداشت تا قایقش راحفظ کند.
روان پژوه و بدترین نویسنده این حوالی ام دل به آفتابگردان دادم و خاطرات بودنم را مینویسم هرچه باعث شود بیاندیشم را دوست دارم فرزند قرن چهاردهمم و شطرنج را هم دوست دارم