میلم به نوشتن چندین و چند برابر شده. قبل تر فقط تکه پارههایی مینوشتم و نگه میداشتم به امید اینکه بعدتر دربارهاش مفصل بنویسم، حالا فقط مینویسم به امید اینکه شاید فقط این کلمهها از داخل مغزم بیرون بیاید و سرم سبک شود.
میلم به نوشتن چندین و چند برابر شده. قبل تر فقط تکه پارههایی مینوشتم و نگه میداشتم به امید اینکه بعدتر دربارهاش مفصل بنویسم، حالا فقط مینویسم به امید اینکه شاید فقط این کلمهها از داخل مغزم بیرون بیاید و سرم سبک شود.
این نوشته به بهانه یک سیب است!
سرشار است از سربستگی و گنگی و بیزبانی، ابهامی از سر ناچاری و آوارگی.
راستش آنقدر قرار است پوشیده صحبت کنم که فکر میکنم تا همینجا کافی باشد. شاید باید رنگ نوشته را همرنگ زمینه کنم تا دیده نشود یا شاید باید این متن را به شکلی رمزنگاریاش کنم؛ شاید باید به شکل کد مورس تایپش کنم.